۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه

آذربایجان غربی - تصاویری از بارش برف زمستانی در شهر اورمیه

اورمیه این نگین آزربایجان، وسعتی تاریخی به اندازه تاریخ بشریت به خود دیده است. این خطه و مردمان ترک این سرزمین خاطرات تلخ و زیبایی از تاریخ دارند. زمانی جیلولوق (حادثه های جنگ جهانی اول)، زمانی سیمیتقوی یاغی، زمانی اداهای اراضی عیدالرحمان قاسملو تروریست، و ... و اکنون چند سالی هست که باز هم گروههای رادیکال و تروریست کورد (حزب کارگران کردستان، حزب حیات آزاد کوردستان، شاهین های کردستان، ه.پ.گ و ...)چشم به این دیار دوخته اند و به انواع و اقسام بازی های کثیف غیرانسانی سعی در کوردینزاه کردن منطقه غرب آزربایجان و الخصوص شهر اورمیه دارند. این گروههای رادیکال و تروریست کورد به گمانم از عاقبت ترور و رادیکالیسم در دنیا خبر ندارند که فاناتیسم راهی به جز نابودی و سطل آشغال نداشته و نخواهد داشت. بازیهای سیاسی قدرتهای دنیا اکنون ایجاب می کند که این گروههای رادیکال و تروریست کورد که به عنوان بازیچه بر علیه ملل منطقه و بعضی دولتها کاربرد دارند به کار گرفته شده و نقشی هر چند کثیف و غیر انسانی در معادلات منطقه داشته باشند ولی دنیای ناجوانمرد سیاست ثابت کرده است که با پایان بازی گروههای بازی گرفت هشده راهی جز آشغال دانی تاریخ به خود ندیده اند و نخواهند دید. 
چند وقت پیش که در سایت اجتماعی فرنفدید با یکی از اشخاصی که نوع تفکرش! به این گروههای کورد تروریست بسیار نزدیک و منطبق بود بحثی داشتم. آن شخص که خود کورد اهل کشور ترکیه بود  از سلاح برداشتن و کشتن انسانها حمایت می کرد و از خود بدون هیچ فاکتی دلایل تاریخی می آورد تا به تروریسم تبصره و رنگ و لعاب مبارزه برای آزادی و آزادگی بدهد.ولی دریغ از آزادی و آزادگی. آزادی یعنی احترام به ملت و انسان دیگری که در یک منطقه جغرافیایی چه به اجبار و چه خواسته در کنار یک مرز زندگی می کنید نه اینکه چون تو اسلحه در دست داری می خواهی آن کوردستان برزگ خیالی خود را در خاکها و مناطق ملی دیگر ملل منطقه ایجاد کنی.  تو می توان انسان بکشی ولی من در تاریخ ثابت کرده ام که نمی توان انسانی را بکشم. تو به کشتن انسانها رنگ و لعاب مبارزه برای آزادی می کشی ولی من ترک آزادی و آزادگی را در احترام و درک متقابل ملل می دانم. 
در بین ملت ترک حرف قدیمی که به آتا سوزله ری مشهور می باشد در این رابطه وجود دارد. کوردون چوره یی دیزی اوستونده اولور. یعنی  نان کورد روی زانویش می باشد. یعنی اگر نان و نمک تو را بخورد اگر بلند شود نان و نمکی که خورده از روی زانوی می افتد. پدرانمان خوب شناخته بودند چون سیمیتقوی یاغی، مارشیمون، آندرانیک، قاسملو، و ... را به چشم خود دیده بودن که چه نان و نمکی خورد وچه نمکدانی شکست. 
جدای از این درد دل برای این پست وبلاگ عکس ها بارش برف زمستانی در شهر اورمیه را حاضر کرده ام و تقدیم می کنم
























هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر